گفت از دوست چه دیدی که چنین مسروری ؟ گفتم از دوست همین بس که ز ما یاد کند .
نسترن را سایه بانت می کنم ، دیدگانم را چه قابل ، جان فدایت می کنم .
نظرات شما عزیزان:
کد را وارد نمایید:
عکس شما